جدول جو
جدول جو

معنی تحصیل کرده - جستجوی لغت در جدول جو

تحصیل کرده
(تَ کَ دَ / دِ)
شخص عالم و با قاعده درس خوانده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
تحصیل کرده
آموزیده دانش آموخته با سواد با معلومات، جمع تحصیل کردگان
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تحصیل کرده
((~. کَ دِ))
دارای سواد و آموزش عالی
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
فرهنگ فارسی معین
تحصیل کرده
فرهیخته، دانش اندوخته
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تحصیل کرده
متعلّمٌ
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به عربی
تحصیل کرده
Educated
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تحصیل کرده
éduqué
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تحصیل کرده
eğitimli
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تحصیل کرده
تعلیم یافتہ
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به اردو
تحصیل کرده
শিক্ষিত
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به بنگالی
تحصیل کرده
aliyeelimika
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تحصیل کرده
משכיל
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به عبری
تحصیل کرده
교육을 받은
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به کره ای
تحصیل کرده
教育を受けた
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تحصیل کرده
शिक्षित
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به هندی
تحصیل کرده
terpelajar
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تحصیل کرده
การศึกษา
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به تایلندی
تحصیل کرده
opgeleid
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به هلندی
تحصیل کرده
educado
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تحصیل کرده
istruito
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تحصیل کرده
educado
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تحصیل کرده
受过教育的
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به چینی
تحصیل کرده
wykształcony
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به لهستانی
تحصیل کرده
освічений
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تحصیل کرده
gebildet
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به آلمانی
تحصیل کرده
образованный
تصویری از تحصیل کرده
تصویر تحصیل کرده
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ دَ)
فراهم آوردن و جمع کردن و اندوختن و بدست آوردن و حاصل کردن و کسب کردن. (ناظم الاطباء) : نبینی که به اندک مایه رنجی که بردم چه مقدار تحصیل راحت کردم ؟ (گلستان) ، جمع کردن مالیات، کسب علم و دانش کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آموزیدن فراگیری دانش اندوختن بدست آوردن حاصل کردن کسب کردن، جمع کردن اندوختن، جمع کردن مالیات گرفتن مالیات و و مقرریها، خلاصه چیزی را بر آوردن، کسب کردن علم
فرهنگ لغت هوشیار
واگشودن باز گشودن باز تاراندن از هم گشادن (چیزی را) تجزیه کردن، فانی کردن (چیزی را) بگذاختن محو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سر بار کردن بار کردن بار نهادن، بگردن گذاشتن، کاری را بکسی فرمودن که فوق طاقت او باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحویل کردن
تصویر تحویل کردن
نقل مکان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اکتساب کردن، به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن، درآوردن، عایدی داشتن، مداخل داشتن، درآمد داشتن، دانش اندوختن، درس خواندن، سواد آموختن، سواددار شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
Exact, Impose, Inflict
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحلیل کردن
تصویر تحلیل کردن
Analyze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
требовать , навязывать , причинять
دیکشنری فارسی به روسی